ترجمه مقاله

دول

لغت‌نامه دهخدا

دول . [ دَ] (ع مص ) کهنه گردیدن جامه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || شهرت گردیدن و آشکار شدن . || فروهشته گردیدن شکم . || واگردیدن روزگار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ). || واگردیدن از حالی به حالی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). تغییر از حالی به حالی . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله