ترجمه مقاله

رباع

لغت‌نامه دهخدا

رباع . [ رُ ] (ع اِ) چهارچهار. (مهذب الاسماء) (ترجمان القرآن ). چهارگان . (آنندراج ). چهارگان ، و آن معدول است از اربعةاربعة، و از اینروست که صرف آن ترک شده است ، و اعمش رُبَع بجای رباع خوانده است . (از منتهی الارب ). معدول است از اربعةاربعة با تکرار، گویند: قوم رباع آمده ؛ یعنی چهارچهار.(از اقرب الموارد). چهارگان و چهار و چهار هر چیز که مشتمل بر چهار جزء بود در آن معدول است از اربعة اربعة برای مذکر و مؤنث و اربع اربع، و کذلک مربع. || چهار خال طاس در بازی . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله