ترجمه مقاله

رشق

لغت‌نامه دهخدا

رشق . [ رِ ] (ع اِمص ) تیراندازی و هرچه بر آن گرو کنند. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). اسم است از رَشْق بمعنی تیراندازی . (از اقرب الموارد). || (اِ) جانب و وجه آن [ تیراندازی ]، ومنه قولهم : رمینا رشقاً؛ اذا رموا کلهم دفعة فی جهةواحدة. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). جانب و وجه آن . (آنندراج ). || یک روی تیر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || آنکه شماره ٔ تیراندازی را در مسابقه می شمارد. ج ، ارشاق . (از اقرب الموارد). || بانگ قلم . (منتهی الارب ). آواز خامه . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله