ترجمه مقاله

زنگاهن

لغت‌نامه دهخدا

زنگاهن . [ زَ هََ ] (اِ مرکب ) چیزی است که آن را به عربی زعفران الحدید میگویند و ساختن آن چنانست که بیاورند براده ٔ آهن و با آب نم کنند و بر روی صفحه ٔ آهنی تنک سازند و بگذارند تا خشک شود بعد ازآن بکوبند و ببیزند آنچه بماند باز نم کنند و خشک سازند و همچنین تا همه به رنگ زعفران گردد. طبیعت تازه ٔ آن سرد باشد و چون کهنه گردد گرم و خشک شود و در قابضات بکاربرند. (برهان ) (آنندراج ) (از فرهنگ فارسی معین ). اکسید آهن و زعفران الحدید. (ناظم الاطباء). در طب قدیم مستعمل بود. زعفران الحدید. (فرهنگ فارسی معین ). صداءالحدید. زنجار الحدید. زعفران الحدید. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به زنگار آهن شود.
ترجمه مقاله