سر بر سر کسی داشتن
لغتنامه دهخدا
سر بر سر کسی داشتن . [ س َ ب َس َ رِ ک َ ت َ ] (مص مرکب ) پیچش و آویزش و خصومت کردن . (آنندراج ). سر جنگ داشتن . بستیز بودن :
با تنک حوصله کارش زخردمندی نیست
چشم ما بیهده سر بر سر دریا دارد.
با تنک حوصله کارش زخردمندی نیست
چشم ما بیهده سر بر سر دریا دارد.
میر جدلی خوانسالاری (از آنندراج ).