ترجمه مقاله

سقنقور

لغت‌نامه دهخدا

سقنقور. [ س َ ق َ ] (معرب ، اِ) به لغت رومی جانوری است شبیه بسوسمار. گویند گزنده است و در وقت گزیدن اگر عضو خود را شخصی به آب رسانیدو زود به آب درآمد بهتر و الا او می شاشد و در بول خود میغلطد آن شخص میمیرد و اگر آن شخص آب یافت و در آب درآمد سقنقور میمیرد و بیشتر از کنار رود نیل آورند. (برهان ) (آنندراج ). جانوری است به فارسی ریگ ماهی که بر کنار نیل یافته شود گوشت آن بسیار مشهی است . (منتهی الارب ). دوم جانوری است از حشرات الارض مثل سوسمار یعنی گوه گوشت او بغایت مقوی باه است . (غیاث ). نوعی از خزندگان از تیره ٔ سوسماران که در صحراهای آسیاو اروپا و آفریقا زیست میکند. رنگ پوست آن در قسمت پشت غالباً صورتی و گاهی زردرنگ با نوارهای تیره و پوست شکمش سفید است . قد سقنقور حداکثر ممکن است تا 25سانتیمتر برسد. اسقنقور. ریگ ماهی . سقنقر. نهنگ دشتی . ورل ماهی . سقنقس . (فرهنگ فارسی معین ) :
جهانداری کجا آید ز نااهل
سقنقوری کجا آید ز کافور.

انوری .


نوعروس از ره نشینان شکر کی گوید بدانک
دام عنین از سقنقور مزور ساختند.

خاقانی .


ساق او ماهی سقنقور است
که تقاضا کند بدو عنین .

قاآنی .


ترجمه مقاله