ترجمه مقاله

شجون

لغت‌نامه دهخدا

شجون . [ ش ُ ] (ع اِ) ج ِ شَجن ، شَجِن . (منتهی الارب ). فنون . (مهذب الاسماء). گویند: فلان ذوشجون ؛ ای ذوفنون . (مهذب الاسماء). الحدیث ذوشجون ؛ یعنی انواع فنون و اغراض دارد و پیچ درپیچ است یا شاخها و شعبه ها داردو بعض آن در بعض درآمده . (منتهی الارب ) :
این نخواندی کالکلام ای مستهام
فی شجون جره جر الکلام .

مولوی .


- امر شجون ؛ امر عظیم :
چون پیاپی گشت آن امر شجون
نیل می آمد سراسر جمله خون .

مولوی .


رجوع به شجن شود.
ترجمه مقاله