ترجمه مقاله

شلوک

لغت‌نامه دهخدا

شلوک . [ ش َ ] (اِ) زلو. علق . شلک . شلکا. (ناظم الاطباء). زلو باشد و آن کرمی است که خون از بدن بمکد. (برهان ). زلو. علق . (ریاض الادویة). زالو. رجوع به زالو، شلک و شَلکا شود.
ترجمه مقاله