ترجمه مقاله

شموس

لغت‌نامه دهخدا

شموس . [ ش َ ] (ع اِ) می . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). شراب . (ناظم الاطباء). شراب مسکر و تند. (یادداشت مؤلف ). به عربی خمر است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). || (ص ) یوم شموس ؛ روز آفتابی . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله