ترجمه مقاله

صیرفی

لغت‌نامه دهخدا

صیرفی . [ ص َ رَ ] (اِخ ) (مولانا) مؤلف مجمعالخواص آرد: در همدان صرافی میکرد. شجاع وکمانگیر زبردست بود؛ ولی مغزش خالی از خبط نبود، زیرا دیوان امیر شاهی و قصاید مولانا کاتبی را تتبع کرده و یک بیت معقول از وی سر نزده بود. اشعار خود را چنان با متانت و طمطراق می خواند که اگر مستمعش را احیاناً امیرخسرو توهم میکرد بهیچوجه خجالت نمی کشید، ولی در محل مذکورشان (؟) این دو بیت را از وی شنیدم :
قسم به لطف کم و جور بی نهایت تو
که با کسی نکنم شمه ای شکایت تو.
جائی که تو با کسی نشینی
کس با دگری چرا نشیند.

(مجمعالخواص ص 248).


ترجمه مقاله