عثور
لغتنامه دهخدا
عثور. [ ع ُ ] (ع مص ) دیده ور شدن . دیده ور شدن بر چیزی . (از تاج المصادر) (منتهی الارب ). || لغزیدن . به رو درافتادن . (اقرب الموارد) :
از قصور چشم باشد آن عثور
که نبیند شیب و بالا را ز دور.
از قصور چشم باشد آن عثور
که نبیند شیب و بالا را ز دور.
مولوی (مثنوی ).