ترجمه مقاله

عر

لغت‌نامه دهخدا

عر. [ ع َرر ] (ع مص ) به بدی انداختن کسی را. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || آلودن کسی را به بدی . (منتهی الارب ). || رسانیدن کسی را به مکروهی . || از بیخ برکندن موی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || باز افکندن زمین را. (از اقرب الموارد) (آنندراج ) (منتهی الارب ). || حاجتمند شدن . (از اقرب الموارد) (قطرالمحیط) (منتهی الارب ). || نیازمندی نمودن کسی را. || گرگین شدن شتران . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || اندوهگین کردن کسی را. (منتهی الارب ). || دادن کسی را بی خواست . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || سرگین در زمین کسی کردن . (تاج المصادر). سرگین انداختن . (منتهی الارب ). || کسی را غمگین کردن . (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر). || گشن ناک گردیدن . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله