ترجمه مقاله

عر

لغت‌نامه دهخدا

عر. [ ع ُرر ] گر. عَرّ. عرّه . با فتح اول جرب است و بضم اول قروحی است در اعناق ابل و فصلان . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). قرحه هایی در گردن شتر. || جرب . (از اقرب الموارد). گری و جرب . (ناظم الاطباء). || بیماریی است که از آن پشم گوسپند و شتر برافتد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). بیماریی است که از آن پشم شتر بریزد. (از اقرب الموارد). در صحاح است که قروحی است مثل قوباء که بر پاهای شتر ظاهر شوند و از آن آب زرد ریزش کند. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ). || زرق پرنده . (از اقرب الموارد). || زرق پسر. || کودک . (از اقرب الموارد). || طفل که زوداز شیر باز داشته شود. (آنندراج ). || عُرّاالوادی ، دو طرف آن را گویند. (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله