ترجمه مقاله

عوائق

لغت‌نامه دهخدا

عوائق . [ ع َ ءِ ] (ع اِ) ج ِ عائق . (از اقرب الموارد). رجوع به عائق شود. || ج ِ عائقة. (از آنندراج ) (از غیاث اللغات ). رجوع به عائقة شود. || موانع و حوادث . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). عوارض و موانع. || آسیبها و آفتها. (فرهنگ فارسی معین ). || بدبختیها و سختیها و مصیبتها. (ناظم الاطباء). عوایق . رجوع به عوایق شود : بسبب نوازل محن و عوارض فتن و عوائق ایام و علائق روزگار، تیر تمنای ایشان بهدف مراد نمیرسید. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 214).
- عوائق الدهر ؛ سختیها و بلاهای زمانه . (منتهی الارب ). شواغل روزگار از احداث . پیش آمدهای روزگار. (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله