فراخ بین
لغتنامه دهخدا
فراخ بین . [ ف َ ] (نف مرکب ) کنایت از کسی که همه را یکسان بیند. (آنندراج ) (ناظم الاطباء) :
عشق فراخ بین را نازم که بی تفاوت
از آب و خاک خم ریخت گل در بنای مسجد.
عشق فراخ بین را نازم که بی تفاوت
از آب و خاک خم ریخت گل در بنای مسجد.
واله هروی .