ترجمه مقاله

قبرکن

لغت‌نامه دهخدا

قبرکن . [ق َ ک َ ] (نف مرکب ) گورکن . حفار. کسی که حفر گور میکند. (ناظم الاطباء). آنکه قبر کند. (آنندراج ). لاحد.
ترجمه مقاله