ترجمه مقاله

محجر

لغت‌نامه دهخدا

محجر. [ م َ ج َ ] (ع اِ) حرام . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء). هر چیز حرام و ممنوع . (ناظم الاطباء). || مُحَجَّر. نرده . دارافزین . حائلی که جلو ایوان قرار دهند. رجوع به مُحَجَّر شود.
- محجر ساختن ؛ نرده و دارافزین ساختن .
ترجمه مقاله