ترجمه مقاله

محول

لغت‌نامه دهخدا

محول . [ م ُ ح َوْ وِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از تحویل . حال گردان . (یادداشت مرحوم دهخدا). بگرداننده . (یادداشت مرحوم دهخدا). گرداننده . (غیاث ). برگرداننده و مبدل کننده و تغییردهنده . دیگرگون کننده . (ناظم الاطباء) :
اگر محول حال ِ جهانیان نه قضاست
چرا مجاری احوال بر خلاف رضاست .

انوری .


یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال . (ذکری که به هنگام تحویل سال نو کنند). || حواله کننده . || سپرده کننده . (غیاث ). سپرنده و تحویل دهنده . || ناقه که آبستن نشود بعد از گشن یافتن . مُحْوِل . || خرمابن که پس از گشن یافتن باردار نشود. (ناظم الاطباء). مُحْوِل . || شتر ماده که پس ماده ، نر زاید و یا بعکس آن . (آنندراج ). مُحْوِل .
ترجمه مقاله