ترجمه مقاله

مخاطب

لغت‌نامه دهخدا

مخاطب . [ م ُ طَ ] (ع ص ) کسی که به وی سخن گفته شود. (غیاث ) (آنندراج ). خطاب کرده شده و آنکه در روی به وی سخن می گویند و آنکه به وی سخن گفته شود. (ناظم الاطباء). || (در اصطلاح صرفی ) مقابل متکلم . طرف خطاب . آنکه سخن متکلم را رویاروی استماع می کند. آنکه روی سخن گوینده به سوی اوست . مقابل مغایب . آنکه گوینده بدو خطاب کند. || نام و لقب کرده شده . (غیاث ) (آنندراج ). نام برده شده ولقب گذاشته شده . (ناظم الاطباء). || خشم و عتاب کرده شده . (غیاث ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله