ترجمه مقاله

مرخ

لغت‌نامه دهخدا

مرخ . [ م َ رِ ] (ع اِ) بید دشتی . درختی است دشتی که بظاهر خشکیده مینماید و چون شاخه اش را بشکنند درونش تری و رطوبت باشد. (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). زالزالک وحشی . ولیک . (یادداشت مرحوم دهخدا). || (ص ) درخت نرم و نازک . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).شجر لین . (متن اللغة). || مرد بسیار روغن مالنده . (منتهی الارب ). که بسیار تن خود را چرب کند. (از اقرب الموارد). کثیرالادهان و الطیب . (متن اللغة).
ترجمه مقاله