ترجمه مقاله

مفتش

لغت‌نامه دهخدا

مفتش . [ م ُ ف َت ْ ت ِ ] (ع ص ) جوینده . کاونده . (از آنندراج ). کسی که می جوید و می کاود و تفتیش می نماید. (ناظم الاطباء). پژوهنده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به تفتیش شود. || (اصطلاح اداری در گذشته ) بازرس . کسی که از طرف وزارتخانه ها و اداره ها به کارهای کارمندان و کارکنان رسیدگی کرده درستی یا نادرستی کارهای آنها را به مقامات مربوط آگهی می دهد. (ترمینولوژی حقوق تألیف جعفری لنگرودی ، ذیل بازرس ). و رجوع به بازرس شود. || مباشر و سرکار و ناظر. (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله