ترجمه مقاله

مفضل

لغت‌نامه دهخدا

مفضل . [ م ُ ف َض ْ ض َ ] (اِخ ) ابن المهلب بن ابی صفرة الازدی ، مکنی به ابوغسان (متوفی به سال 102 هَ . ق .). از حکام و شجاعان و معاریف عرب در عصر خود بود که در بصره اقامت داشت و به سال 85 هَ . ق . حجاج فرمانروایی خراسان را بدو سپرد و وی هفت ماه در آنجا حکومت کرد. سلیمان بن عبدالملک ریاست لشکر فلسطین را به وی داد، سپس به عراق در قیام برادرش یزید بر ضد بنی مروان همراه او بود و چون برادرش کشته شد و مردم از آن دو روی برتافتند با گروهی که مانده بودند به واسط رفت و سپس به قندابیل واقع در سند رهسپار شد و هلال بن احوز تمیمی - که از جانب مسلمةبن عبدالملک بن مروان به جنگ او فرستاده شده بود- با وی به مقاتله پرداخت و مفضل بر دروازه ٔ قندابیل کشته شد. (از الاعلام زرکلی ج 3 ص 1064). و رجوع به الکامل ابن اثیر و مجمل التواریخ ص 304 و عیون الاخبار ج 4 ص 12 و 64 و حبیب السیر چ خیام ص 174 و 175 شود.
ترجمه مقاله