ترجمه مقاله

مومول

لغت‌نامه دهخدا

مومول . (اِ) علتی است که در چشم پیدا می شود. (انجمن آرا) (برهان ) (آنندراج ). بیماری در چشم . (ناظم الاطباء). علتی است در چشم . (لغت فرس اسدی ) (فرهنگ اوبهی ) (از تحفه ٔ حکیم مؤمن ) :
تیغ تو مفتاح شد در کار فتح قلعه ها
تیر تو مومول شد در دیده های دیده بان .

عسجدی .


ترجمه مقاله