ترجمه مقاله

نجده

لغت‌نامه دهخدا

نجده . [ ن َ دَ / دِ ] (از ع ، اِمص ، اِ) دلیری . (جهانگیری ) (غیاث اللغات ). مردانگی . (جهانگیری ). شجاعت . (غیاث اللغات ). نجدة. || قوت . سختی . (جهانگیری ). رجوع به نجدت و نجدة شود. || سرود. (غیاث اللغات ) :
نجده ای ساز از شکسته دلان
اینچنین نجده را شکست مده .

خاقانی .


|| مجازاً، بمعنی شجاع . (غیاث اللغات ). || یار. یاور :
شیران شده یاوران رزمت
اقبال تو نجده یاوران را.

خاقانی .


|| یاری . یاوری : چون سلطان او را در حالت آن محنت بدید کوکبه ٔ جماعتی از خواص غلامان به نجده ٔ او فرستاد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 351).
ترجمه مقاله