ترجمه مقاله

نیم سفته

لغت‌نامه دهخدا

نیم سفته . [ س ُ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) نیم سوراخ کرده شده . (برهان قاطع). که کار سفتن و سوراخ کردن آن هنوز به پایان نرسیده است :
نخستین ز گوهر یکی سفته بود
یکی نیم سفته دگر نابسود.

فردوسی .


آنچ از او نیم گفته بد گفتم
گوهر نیم سفته را سفتم .

نظامی .


|| نیم سفت . (آنندراج ). کنایه از سخن ناتمام و سربسته . (برهان قاطع). || تراوش اندک را نیز گویند. (برهان قاطع).
ترجمه مقاله