ترجمه مقاله

هرد

لغت‌نامه دهخدا

هرد. [ هََ ] (ع مص ) نیک پختن گوشت را و مهراکردن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || دریدن و پاره پاره کردن جامه را. || دست یافتن بر چیزی . || طعن کردن در ناموس کسی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || شکافتن به جهت تباه کردن . (منتهی الارب ). شکافتن برای افساد یا اصلاح . (اقرب الموارد). || خواستن چیزی را. || خوب پخته شدن گوشت . || در آشوب و فتنه درافتادن . (منتهی الارب ). || زردکردن جامه را. (تاج المصادر بیهقی ). || (اِ) هرج و فتنه : وقعوا فی الهرد. (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله