ترجمه مقاله

واریختن

لغت‌نامه دهخدا

واریختن . [ ت َ ] (مص مرکب ) ریختن . || باز ریختن . دوباره ریختن . واریز کردن .
- واریختن حساب را ؛ تفریغ حساب کردن با کسی . معلوم کردن حق هر یک از شریکین متعاملین . (یادداشت به خط مؤلف ).
ترجمه مقاله