ترجمه مقاله

وزر

لغت‌نامه دهخدا

وزر. [ وَ ] (ع مص ) وِزر. بزه مند گردیدن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). به گناه گرفتار شدن .(ناظم الاطباء). || بار کسی برداشتن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). (اقرب الموارد). || بند کردن رخنه را. || چیره شدن و غالب آمدن .(ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به وِزر شود.
ترجمه مقاله