ترجمه مقاله

پسر نوح

لغت‌نامه دهخدا

پسر نوح . [ پ ِ س َ رِ ] (اِخ ) پسران نوح چند تن بودند بنام سام و حام و یافث و کنعان و کنعان کافر بود و چون پسر نوح مطلق در شعر و غیر آن گویند غرض کنعان است . مؤلف مجمل التواریخ والقصص گوید: پس طوفان برآمدن گرفت از بالا و زیر پسر نوح ، کنعان و بدیگر روایت نام او یام ، در کشتی ننشست و باخود گفت چون آب غلبه گیرد، بر کوه گریزم ، نوح گفت : لاعاصم الیوم من امراﷲ الا من رَحِم ، اندرین سخن بود که موج آب طوفان او را درگردانید - انتهی :
پسر نوح با بدان بنشست
خاندان نبوتش گم شد.

سعدی (گلستان ).


و نیز رجوع به حام و سام و یافث و کنعان و یام شود.
ترجمه مقاله