ترجمه مقاله

پکر

لغت‌نامه دهخدا

پکر. [ پ َ ک َ ] (ص ) گیج و متحیر شده از حوادثی بد که پیش آمده است . که فکر نتواند کرد از پیری یا کثرت مصائب . گیج از هجوم مصائب و یا پیری بسیار و مانند آن . خرف . || خرف از پیری .
- پکر شدن ؛ حالت گیجی و بی فهمی پیدا کردن .
- پکر کردن ؛ ایجاد حالت گیجی و بی فهمی .
ترجمه مقاله