ترجمه مقاله

چارگوهر

لغت‌نامه دهخدا

چارگوهر. [ گ َ / گ ُ هََ ] (اِ مرکب ) چارعنصر. چارآخشیج . عناصراربعه . آخشیجان . آب و خاک و باد و آتش :
چو این چارگوهر بجای آمدند
ز بهر سپنجی سرای آمدند.

فردوسی .


میراث ستان هفت کشور
منصوبه گشای چارگوهر.

نظامی .


ز آن بزرگی که در سگالش اوست
چارگوهر چهاربالش اوست .

نظامی .


جهت را شش گریبان در سرافکند
زمین را چارگوهر در برافکند.

نظامی .


و رجوع به چارگهر و چهارگوهر شود.
ترجمه مقاله