ترجمه مقاله

چغزلاوه

لغت‌نامه دهخدا

چغزلاوه . [ چ َ وَ / وِ ] (اِ مرکب ) طحلب و جل وزغ . (ناظم الاطباء). سبزه ای که بر سرآبهای راکد پدید آید. غوک جامه ، بزغمه . بزغسمه ، جل بزغ . عَذبَة. عَذِبَة. عِرمِض . عِرماض . غَلفَق . ناضر. (منتهی الارب ). جامه ٔ غوک . چیزی مانند ابریشم سبزرنگ که بر روی آبهای ایستاده بهم رسد.چغزابه و چغزباره و چغزپاره و چغزواره . رجوع به چغزو چغزابه و چغزباره و چغزپاره و چغزاوه شود. || کف سبزی که بروی آبهای راکد می نشیند. (ناظم الاطباء). و رجوع به چغزاوه و چغزپاره و چغزواره شود. || پوشش سبزی که بر روی خشت و سنگ مرطوب پیدا آید. قشر سبزرنگ نازکی که بر روی بعضی سنگ ها و خشت های نمناک پدید آید و آنها را سبز و لغزان کند. (از منتهی الارب ذیل لغت ورس ). و رجوع به وَرَس شود.
ترجمه مقاله