ترجمه مقاله

کبت

لغت‌نامه دهخدا

کبت . [ ک َ ] (ع مص ) بر زمین افکندن یا برروی افکندن . (منتهی الارب ) (ترجمان جرجانی ص 81) || بر روی درافکندن . (از اقرب الموارد). || شکستن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || خوار نمودن . (منتهی الارب ) (برهان ) (از اقرب الموارد). || خواری . هلاکت :
مسخ صورت بود اهل سبت را
تا ببیند اهل ظاهر کبت را.

مولوی .


نقض عهد و توبه ٔ اصحاب سبت
موجب مسخ آمد و اهلاک و کبت .

مولوی .


|| هلاک گردانیدن . (برهان قاطع) (اقرب الموارد) (ترجمان علامه جرجانی ص 81). || بازگردانیدن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || رد کردن دشمن را به خشم و تندی . (منتهی الارب ). کبت خدا دشمن را؛ خوار و ذلیل کردن وی . رد کردن وی را بخشم . (از اقرب الموارد). || رسوا کردن . (منتهی الارب ). || فروخوردن خشم خویش در درون و آشکار نساختن آن . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله