ترجمه مقاله

کبرة

لغت‌نامه دهخدا

کبرة. [ ک ِ رَ ] (ع اِ) کِبَر. (از اقرب الموارد).
- کبرةالقوم ؛ کلانتر قوم یا قریب تر آنهابه جد اعلی . (منتهی الارب ). هو کبرتهم ؛ ای اکبرهم اواقعدهم فی النسب و اقربهم . (اقرب الموارد). فلان کبرةولد ابویه ؛ یعنی کلانتر فرزندان است . (منتهی الارب ). واحد و جمع و مؤنث در این کلمه یکسان است . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). کُبُرّ. کُبُرَّة.
|| گناه بزرگ .(از اقرب الموارد). گناه بزرگ و سترگ . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله