ترجمه مقاله

کشکرک

لغت‌نامه دهخدا

کشکرک . [ ک َ ک َرَ ] (اِ) پرنده ای است سیاه و سفید که آن را عکه می گویند. (از آنندراج ) (از انجمن آرا). عقعق . کسک . زاغچه . زاغی . کشک . (یادداشت مؤلف ). قشقرک :
چندین هزار کوتر و قمری و کشکرک
با تا دادیم که برج کس او می پرانسی .

صابونی بزبان قزوینی (از آنندراج ).


ترجمه مقاله