ترجمه مقاله

گنجدان

لغت‌نامه دهخدا

گنجدان . [ گ َ ] (اِ مرکب ) جای نگه داشتن گنج . (آنندراج ). خزانه . مخزن . گنجینه . (ناظم الاطباء) :
از آن گنجدان کآن همه گنج داشت
نه خود برگرفت و نه کس راگذاشت .

نظامی .


برون رفت وز آن گنجدان رخت بست
بدان گنج و گوهر نیالود دست .

نظامی .


چنین گفت گنجینه دار سخن
که سالار آن گنجدان کهن .

نظامی .


ترجمه مقاله