آبادی
لغتنامه دهخدا
آبادی . (حامص ) (از پهلوی آواتی ، عمران . سعادت ) عمارت . عمران . برابر ویرانی :
آبادی میخانه ز ویرانی ماست
جمعیت کفر از پریشانی ماست .
|| (اِ) جای آباد و جای معمور. آبادانی ، از ده و شهر و امثال آن :
که جغد آن به که آبادی نبیند.
آبادی میخانه ز ویرانی ماست
جمعیت کفر از پریشانی ماست .
خیام .
|| (اِ) جای آباد و جای معمور. آبادانی ، از ده و شهر و امثال آن :
که جغد آن به که آبادی نبیند.
نظامی .