ترجمه مقاله

آبده

لغت‌نامه دهخدا

آبده . [ ب ِ دَ ] (ع ص ، اِ) چیستان . چربک . سخن غریب . مثل . حکایت . بردک . || آن داهیه که بماند یاد کردن آن همیشه . (ربنجنی ). || جانور وحشی . || مرغ که بر جای ماند و بسردسیر و گرمسیر نشود. || سختی . (ربنجنی ). ج ، اوابد.
ترجمه مقاله