ترجمه مقاله

آتشگاه

لغت‌نامه دهخدا

آتشگاه . [ ت َ ] (اِخ ) نام قلعه ای بوده است محکم به ترشیز. (نزهةالقلوب ). || نام محلی در مغرب باکو بفاصله ٔ پانزده هزار گز، و ایرانیان را در قدیم چندین آتشکده ٔ معروف در آنجا بوده است . در این محل چاه نفتی است با دهانه ٔ بیضی بطول چهل گز که پیوسته در حال احتراق است و شعله های آتش از آن بیرون آید و گاه تا شش گز بالا رود. در اطراف این محل هر کجا زمین را گود کنند نفت در آن جمعشود، و چون کبریتی نزدیک زمین آتش زنند درحال زمین مشتعل گردد. || نام محلی کنار راه اصفهان بنجف آباد میان کلادان و امیریه به 7300 گزی اصفهان .
ترجمه مقاله