آتش رنگ
لغتنامه دهخدا
آتش رنگ . [ ت َ رَ ] (ص مرکب ) سخت سرخ :
هست یکدانه لعل آتش رنگ
بهتراز صدهزار خرمن سنگ .
- آب آتش رنگ ؛ مجازاً، شراب :
برحذر باش زآب آتش رنگ
که تفش اژدها است ، تاب نهنگ .
هست یکدانه لعل آتش رنگ
بهتراز صدهزار خرمن سنگ .
مکتبی .
- آب آتش رنگ ؛ مجازاً، شراب :
برحذر باش زآب آتش رنگ
که تفش اژدها است ، تاب نهنگ .
اوحدی .