ترجمه مقاله

آرام

لغت‌نامه دهخدا

آرام . (ع اِ) ج ِ رئم . آهوان سپید :
دیده از کبک در ایام تو شاهین شاهین
کرده با شیر بدوران تو آرام آرام .

سلمان ساوجی .


|| ج ِ اِرَم . نشانهای راه از سنگها در بیابان یا نشانه های قبیله ٔ عاد.
ترجمه مقاله