ترجمه مقاله

آرای

لغت‌نامه دهخدا

آرای . (نف مرخم ) مانند آرا در اسماء مرکبه به معنی آراینده آید و کلمه ٔ مرکّبه معنی وصفی دهد، چون :انجمن آرای ، بت آرای ، بزم آرای ، پیکرآرای ، جهان آرای ، چمن آرای ، خاطرآرای ، خودآرای ، دست آرای ، دل آرای ، رزم آرای ، سخن آرای ، شهرآرای ، صدرآرای ، صف آرای ، عالم آرای ، عروس آرای ، کشورآرای ، گیتی آرای ، لشکرآرای ، مجلس آرای ، معرکه آرای ، ملک آرای ، ملکت آرای ، نخل آرای (نخلبند)، هنگامه آرای . || (اِمص ) در شهرآرای گاهی معنی اسمی دارد یعنی آذین بندی شهر. رجوع به شهرآرای شود.
ترجمه مقاله