آسغدهلغتنامه دهخداآسغده . [ س َ دَ / دِ ] (ن مف ) (از: آ، نا + سغده ، سخته یعنی سنجیده و وزن کرده ) نسنجیده و وزن ناکرده : خاطر عاطر تو غارت کردگنج آسغده ٔنهان قلم .مسعودسعد.