ترجمه مقاله

آفتاب گردان

لغت‌نامه دهخدا

آفتاب گردان . [ گ َ ] (اِ مرکب ) سایبان . چتر. || لبه ای جدا که بر مقدم کلاه پیوستندی در سفرها تا آفتاب بر روی کمتر تابد. || گلی که ساق آن بستبری ِ دو ابهام و درازای آن ببالای آدمی و بیشتر رسد با برگهای بزرگ و مزغّب و گلی زرد و پهن و بزرگ چون صحنی خرد، وتخم آن را چون تخمه هندوانه سمچکی در گیلان تفت داده و مغز آن را خورند. تنوم . دوارالشمس . || آفتاب پرست . حربا. روزگردک . (محمودبن عمر). بوقلمون .
ترجمه مقاله