ترجمه مقاله

آق سنقر

لغت‌نامه دهخدا

آق سنقر. [ س ُ ق ُ ] (ترکی ، اِ مرکب ) (از ترکی ِ آق ، سپید + سُنقر، شنگار و شنغار، نام یکی از جوارح طیور) صاحب برهان گوید: مرغی باشد شکاری از جنس شاهین و چرخ بحری ، و لقب پادشاهان ترک نیز بوده ، و کنایه از روز و آفتاب هم هست و گویند این لقب ترکیست - انتهی . مقابل قره سنقر.و خاقانی آق سنقری و قره سنقری را چون وصفی می آورد.
ترجمه مقاله