ترجمه مقاله

آلتون

لغت‌نامه دهخدا

آلتون . (ترکی ، اِ) زر. ذَهَب :
تو همی سوز این ضعیفان را که هین جامه بکش
تو همی زن این یتیمان را که هان آلتون بیار.

کمال اسماعیل .


|| نامی از نامهای اماء و کنیزکان ترک :
طاس و مندیل و گِل از آلتون بگیر
تا بگرمابه رویم ای ناگزیر.

مولوی .


ترجمه مقاله