ترجمه مقاله

آلسن

لغت‌نامه دهخدا

آلسن . [ ل ُ س ُ ] (از یونانی ، اِ) (از یونانی آلوسُن به معنی مبرّی الکلب ، از آنرو که بگمان قدما او زهر سگ دیوانه را علاج میکرده است ) نباتیست ساقش بدرازی زرعی و شبیه ببرگ فراسیون و از آن درشت تر و خارناک و مابین سرخی و سیاهی و تخم آن بپهنی مایل است و رنگش سبز و تیره و در غلاف دوطبقه ، و از ترمس کوچکتر و در طعم و تندی و تلخی نانخواه و گلش سرخ مایل به تیرگی و از زیر برگها روید. و مؤلف جامعالادویه از محمدبن احمد نقل کند که این گیاه در شام بسیار است و آن را حشیشةالسلحفاة نامند. و چون این گیاه را قدما در بیماری هاری بکار می بردند آن را شجرةالکلب نیز گفته اند.
ترجمه مقاله