آلغده
لغتنامه دهخدا
آلغده . [ ل ُ دَ / دِ ] (ن مف / نف ) آرُغده . ارغنده . خشم گرفته . قهرآلود. خشمگین . جنگ آور :
شیر خشم آورد و جست از جای خویش
آمد آن خرگوش را آلغده پیش .
شیر آلغده که بیرون جهد از خانه بصید
تا بچنگ آورد آهو را وآهوبره را.
شیر خشم آورد و جست از جای خویش
آمد آن خرگوش را آلغده پیش .
رودکی .
شیر آلغده که بیرون جهد از خانه بصید
تا بچنگ آورد آهو را وآهوبره را.
رودکی .