ترجمه مقاله

آلو

لغت‌نامه دهخدا

آلو. (اِ) قسمی میوه که مترجمین قدیم آن را به اجاص و اجاس ترجمه می کنند، لکن آلو دارای اجناسی است و اجاس عرب ظاهراً قسمی از آن است . و اقسام آن آلوزرد، آلوسیاه ، آلوقیصی ، آلوبخارا، آلوی کوهی ، آلوی سفید است . رجوع به کلمات مزبوره شود. بعض میوه های دیگر نیز که از این قسم نیست باز آلو خوانده شده اند چون شفتالو، زردآلو، آلبالو، خرمالو :
برفتم برز تا بیارم کنستو
چو سیب و چو غوره چو امرود و آلو.

علی قرط اندکانی .


جز پند حکیم و علم کی راند
صفرای جهالت از سرت آلو؟

ناصرخسرو.


- امثال :
پیرزن را دست بدرخت آلو نرسید گفت مرا خود ترش نسازد .
|| داش خشت پذیر را گویند. (فرهنگ جهانگیری ).
ترجمه مقاله