ترجمه مقاله

آگاهیدن

لغت‌نامه دهخدا

آگاهیدن . [ دَ ] (مص ) خبر یافتن . آگاه شدن . مطلع، باخبر گشتن . آگهیدن :
بیاگاهد اکنون چو من رزم جوی
شوم با سواران به نزدیک اوی .

فردوسی .


ترجمه مقاله